مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقيت
فهرست مطالب :
خلاقيت
نظریه های خلاقیت
2 - 3 - 1 رابطه خلاقیت و عزت نفس :
2 - 3 - 3 رابطه تعصب و خلاقیت :
2 - 4 پیشینهی پژوهشی
2 - 4 - 1 پیشینهی خارجی
2 - 4 - 2 - پیشینهی داخلی
فهرست منابع
منابع فارسی
منابع لاتین
خلاقيت
مثل هر مفهوم نظری و انساني ديگر ، تعريف خلاقيت نيز تابع گرايشات و برداشت هاي شخصي و مكتبي صاحبنظران است كه در مجموع مشابه به نظر مي رسند . بمنظور جلوگيري از طولاني شدن بحث ، ذيلا به ذكر تعاريف خلاصه چند تن از مشاهير زمينه تحقيقات و منابع علمی خلاقيت اشاره مي گردد .
- فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی : " تفکرخلاق تفکری است که مشخصه اصلی آن توانائی کنارگذاشتن فرض های غیرلازم و زایش افکاراصیل است "( برونو ، 1370 ).
- استيفن رابینز ( 1991 ): " خلاقیت به معنای ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست "( طالب زاده و انوری ، 1375 ).
- استین ، پارنس و هاردینگ ( 1962 ): " خلاقیت همان چیزی است که به ایجاد یک کار جدید منجر می شود ، که در زمانی به عنوان یک چیز قابل دفاع یا مفید یا خشنود کننده مورد قبول گروه قابل توجهی قرار گیرد ".
- مدنیک ( 1962 ): " خلاقیت عبارت از سازمان دادن به عناصر همخوانده به صورت ترکیبهای جدیدی است که به خواسته های خاص پاسخ می دهند یا اینکه به گونه ای مفید هستند ".
- فاکس ( 1966 ):" فرآیند خلاق به هر نوع فرآیند تفکری گفته می شود که مساله را به طریق مفید و بدیع حل کند ".
- هورلاک ( 1982 ): " خلاقیت در واقع همان شکل کنترل شده تخیل است که منجر به نوعی ابداع و نوآوری می گردد ".
- استرنبرگ ( 1989 ): " خلاقیت ترکیبی از قدرت ابتکار ، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود "( کفایت ، 1373 ).
- لوتانز ( 1992 ): " خلاقيت به وجود آوردن تلفيقي از انديشه ها و رهيافت هاي افراد و يا گروهها در يك روش جديد ، است "( انوري ، 2007 ).
- فرانکن ( 2005 ): " خلاقیت رویکرد خلق یا تشخیص ایده ها و احتمالاتی است که در حل مسئله یا در ارتباطات انسانی و سرگرم کردن خود و دیگران مفید است " وی اضافه می کند که برای خلاق بودن ، افراد باید قادر باشند که مسائل را از دیدی تازه بنگرند ، احتمالات و جایگزینهای بدیع خلق نمایند ( همتی ، 1387 ).